یک قاتل پس از مرتکب شدن چند فقره قتل دستگیر شده و به اتقاق گاز فرستاده می شود. روح او از بدنش جدا شده و به قدرتی شیطانی دست پیدا میکند. حالا پلیسی که او را دستگیر کرده بود باید راهی پیدا کند تا دوباره او را به دام بیاندازد...
بالتیمور، سال ۱۹۵۴. دوران ظهور راک اندرول. «وید واکر» معروف به «بچه ننه» (دپ)، جوان بزهکاری است که به خاطر اعدام پدر و مادرش همیشه اشک از گونه هایش جاری است. «بالدوین» (میلر) که رقیب «بچه ننه» است، با او و دوستانش درگیر می شود. در اغتشاشی که به راه می افتد، «بچه ننه» مقصر شناخته می شود، در نتیجه او را به دارالتأدیب می فرستند...
ادی و لو دو کلاهبردار هستند که وارد خانه ی یک نفر شده و متوجه می شوند او تا مدتی به خانه باز نمی گردد و سرایدار خانه نیز به دلیل پیدا کردن یک شغل جدید، خانه را ترک کرده است. این یک فرصت فوق العاده برای ادی و لو است، اما شرایط زمانی دشوار میشود که بستگانِ صاحب خانه سر میرسند...
با زیرنویس چسبیده
نيويورک. «شردر» (سايتو)، استاد ياغي نينجا، بچه هاي ناراضي شهر را جمع کرده و با تشکيل گروهي به نام «فوت» مردم را غارت و تهديد مي کند. تا اين که موجودات مرموزي زن خبرنگاري به نام «اونيل» (هوگ) را که از مخالفان فعال اين جنايت هاست، از دست اوباش نجات مي دهند. اين موجودات، لاک پشت هاي نينجاي دگرگون شده ي نوجوان هستند...
با زیرنویس چسبیده
«ادوارد لوييس» (گير)، سرمايه دار نيويورکي، به خيابان گردي به نام «ويوين وارد» (رابرتس) پيشنهاد مي کند که در ازاي دريافت پول به عنوان راهنما و هم راه، چند وقتي را در اختيار او باشد.
"کوین لیرد" در روز معلم و در شب یک مرد اسرار آمیز است.او بوسیله رقص لامبادای خود که در ابتدا از طرف دانش آموزانش مورد تحسین قرار گرفت،شروع به آموزش آکادمیک می کند.اما وقتی یک دانش آموز حسود زندگی دوگانه او را آشکار می کند،دو دنیای او با هم یکی شده و زندگی حرفه ای و شهرتش را تهدید می کند...
کشتی حامل بچه های مدرسه در نزدیکی یک جزیره متروکه غرق می شود و آنها بدون سرپرست موظف به اداره خودشان میشوند. پس از مدت کوتاهی جمعیت قانون گریز با توسل به اهرمهای زر و زور و تزویر جمعیت را به سوی توحش میکشند...
جوانی به نام ̎مایکل̎ (جیمز اسپیدر) که شغلی پردرآمد و زندگی مرفهی دارد، در آستانه ازدواج با دختر مردی متنفذ، سخت از شخصیت و روحیهٔ ضعیف و متزلزل خویش در رنج است. تا اینکه آشنائیاش با غریبهای مرموز، ̎الکس̎ (راب لو) که زندگی بیقیدی را میگذارند، مقدمهساز تغییر روش زندگی او میشود. اما این تغییر روش نتایج ناگواری در پی دارد...
«جو» ( هنکس ) که می فهمد قرار است به زودی بمیرد، یک پیشنهاد را قبول می کند که بر طبق آن باید خودش را در دهانه ی یک آتش فشان در یک جزیره پرت کند و در مسیر انجام این کار او راه درست زندگی کردن را می آموزد...
با زیرنویس چسبیده
در سال ۱۹۸۴ زيردريايي اتمي شوروي موسوم به «اکتبر سرخ» به آب انداخته مي شود. فرمانده زيردريايي، «ناخدا مارکو راميوس» (کانري)، پس از کشتن افسر امنيتي زيردريايي، با هم ياري افسران ناراضي، موفق مي شود از ناوگان دريايي شوروي بگريزد. و حالا سؤال اصلي اين است که هدف «راميوس» از اين کار چيست؟