“کاپومزو” و “مالاچیچی” دو خانواده ایتالیایی-آمریکایی مباشند که در کار غذا و رستوران داری با هم رقیب هستند.وقتی پسر و دخترشان برای بازی در نمایش رومئو و جولیت می روند عاشق یکدگیر می شوند و…
دو بازنده نیویورکی (جان وایت ، برت یانگ) از دست اراذل به لاس وگاس فرار می کنند ، جایی که قصد دارند بانک کازینو را بشکنند...
با زیرنویس چسبیده
یک مجسمه ساز که برای افتتاح یک نمایش جدید آماده میشود، باید زندگی خلاقانهاش را با درامهای روزانه خانواده، دوستان، هنر و صنایع دستی متعادل کند...
یک کارآگاه مشغول بررسی قتل های سریالی فاحشه ها در یک شهر کوچک است، و در این بین به گروهی از سربازان نظامی نیز برخوردهایی دارد که ...
در سال 1994، بعد از سقوط هواپیمای Hutu رئیس جمهور Rwanda، ارتش آن کشور تمامی مردم Tutsi را قتل عام کردند، در این میان یک کشیش کاتولیک و یک فرد ایده آل گرای انگلیسی نزدیک به دو هزارو پانصد فراری از Rwanda را تحت حمایت سازمان ملل با همکاری ارتش Hutu در می آورند اما در این میان گروه های دیگر موسوم به شبه نظامیان افراطی حمله های خود را آغاز میکنند.
یک پزشک نظامی سابق زمانی که مافیای ایرلندی کنترل بیمارستانی را که او در آن کار می کند به دست می گیرد، خود را در یک نبرد مرگبار برای بقا می بیند...
با زیرنویس چسبیده
پنج دوست هم دانشگاهی به خانه ای دور برای تفریح و جشن سال نو میروند در حالی در آن سوی دیگر ناگهان یک بیماری واگیردار بسیار خطرناک در دنیای بیرون در حال انتشار است و دنیای اطراف را به جهنمی وحشتناک تبدیل میکند...
پس از مرگ یکی از افراد، بابفادر و پسران کوزه را میدزدند و به سفری میروند تا زندگی او را در جایی که بازیهای بادی آغاز شده بود، گرامی بدارند، اما وقتی به میانه تعطیلات بهاری می رسند، همه چیز خراب میشود...
با زیرنویس چسبیده
فیلم در مورد یک روزنامهنگار بدشانس است که با یک بیمار روانی که اخیرا آزاد شده روبرو میشود که شبیه یک ستاره سینمای بد رفتار است. حال این روزنامهنگار که به فرصتی مناسب دست پیدا کرده است، بیمار روانی را به یک فیلم دعوت کرده و ستاره جدیدی از او خلق میکند. اما شهرت و ثروت آن چیزی نیست که آنها میخواهند داشته باشند و…
"هیلم فو" نوجوان هفده ساله عجیبی است که مادرش را پس از خودکشی اش در دریاچه از دست داده است.او وقت خود را به گشتن در محله و محکوم کردن نامادری اش به قتل مادر خود می گذراند.او پس از مشاجره با پدر خود از خانه فرار می کند و به ادینبورگ می رود.جائی که به "کیت" آشنا می شود.از آنجایی که او را یاد مادرش می اندازد به شدت به او علاقه مند شده و...