با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
دو سارق بانک، «جو» (ويليس) و «تري (تورنتن)، به طور اتفاقي با زن سرخورده ي خانه دار، «کيت ويلر» (بلانشت) برخورد مي کنند و هر دو به او دل مي بازند...
در حالی که در روز کریسمس که همه مشغول خرید لباسها و وسایل نو هستند «جاناتان» و «لیلی» به طور تصادفی با هم آشنا می شوند و با هم به خرید سال نو می پردازند. اما جاناتان در طی همین آشنایی کوتاه به لیلی علاقه مند می شود و از او می خواهد که اسمش و آدرسش را برای دوستی نزدیکتر به او بگوید اما لیلی که دختری انگلیسی و زیبا است به جاناتان این قول را می دهد که اگر در شهر به این بزرگی باز هم به صورت اتفاقی یکدیگر را دیدیم این رابطه دوستی ادامه دارد. از قرار ماجرا در همان شب کریسمس دوباره به طور تصادفی جاناتان، لیلی را در یکی از فروشگاه های شهر لس آنجلس می بیند و حالا است که خوشبختی و بخت و اقبال در این شب رویایی برای این دو زوج رقم می خورد...
یک پدر آشفته، زنی با یک راز در دلش که در آستانه عروس شدن است، و اقوامی که از سراسر جهان آمده اند، قرار است یک جشن عروسی بزرگ را در هند برگزار کنند...
فیلم داستان مرد جوانی است که بدون سیستم ایمنی به دنیا آمده و درون یک حباب پلاستیکی در اتاق خوابش زندگی می کنند. او وقتی متوجه می شود زنی که از دوران کودکی عاشقش بوده قصد دارد در آبشار نیاگارا ازدواج کند، لباسی برای خود ساخته و تصمیم می گیرد او را بدست آورد...
دختری از یک خانواده ثروتمند که برای تعطیلات تابستانی به کیپ کود آمدهاند، با یک پسر محلی، که آرزوی قهرمانی در لیگ برتر بیسبال آمریکا را در سرش دارد، آشنا میشود...
زن و شوهری پس از اینکه از تصمیم دوستان صمیمی خود برای جدایی بعد از بیست سال مطلع می شوند، تصمیم می گیرند زندگی خود را ارزیابی دوباره کنند...
با زیرنویس چسبیده
این فیلم در مورد سه شخصیت متفاوت است، «آکاش» (امیر خان)، «سمیر» (سیف علی خان) و «سیدارت» (آکشی خانا) و روابط آن ها و تاثیر این روابط بر آن ها می باشد.
با زیرنویس چسبیده
بازرس بيمه، «بريگز» (آلن)، را شعبده بازي به نام «وولتن» (استيرز) هيپنوتيسم مي کند و به او دستور مي دهد تا از خانه ي ثروتمنداني که خود «بريگز» سيستم حراستي شان را طراحي کرده، سرقت کند.
با زیرنویس چسبیده
وقتي مادر «ميا ترموپليس» (هاتاوي) اعلام مي کند که پدر مرحومش، در حقيقت شاهزاده و صاحب تاج و تخت کشور کوچک اروپايي، «جنوويا»، بوده، در زندگي «ميا» تغيير و تحول اساسي به وجود مي آيد: حالا «ميا» تنها وارث آن تاج و تخت است و مادربزرگش، «ملکه کلاريس رينالدي» (اندروز) مي خواهد آداب و رسوم اشرافي را به آن دخترک ناشي بياموزد.