هاوارد هوگز شروع به ساختن موشکی استثنایی می کند. او با اختراع این موشک ما فوق تصور تبدیل به یک ابر قهرمان می شود. او برای پرواز دادن این موشک کارهای بسیاری انجام داده اما در عوض تلاشش به ثمر نشسته است...
"جک دث" یک پلیس و جایزه بگیر در لس آنجلس زمان آینده است. او به دنبال تبهکاری است که با استفاده از قدرت هیپنوتیزم، دیگران را تبدیل به موجوداتی بی اراده می کند...
لاکپشت ها و شریدر بار دیگر به مبارزه یکدیگر میروند اما اینبار شریدر فرصتی میابد تا ارتشی از لاکپشت ها را بسازد...
«کانر مک ليود» (لامبر) و خويشاوندش، «دانکن» (پل)، جزو فرقه ي «ناميرايان» هستند؛ فرقه اي مخفي که اعضايش فقط با جدا شدن سر از تن شان مي ميرند. «کانر» و «دانکن» ناخواسته وارد مسابقه اي مي شوند که طي آن، «ناميرا» هاي خوب و بد به مبارزه با يک ديگر مي پردازند تا در نهايت فقط يکي از آنان در دنيا باقي بماند...
این فیلم شامل سه داستان در مورد س.ک.س، خشونت و بیگانه ها می باشد. در یک داستان، ریچی در سن 7 سالگی پدرش را می کُشد و گم و گور می شود. در داستانی دیگر یک دانشمند اُکسیر جنسی انسان را ایزوله کرده و آن را می خورد و آخرین داستان در مورد یک زندانی می باشد که در زندان مورد تحقیر و خشونت بسیاری قرار گرفته است...
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
لس آنجلس، سال 1997. «کارآگاه هريگان» (گلاور) و گروه ضربت ضد مواد مخدرش، در ميانه ي زدو خورد شديد بين دارو دسته ي قاچاقچي هاي جاماييکايي و کلمبيايي گير افتاده اند. هنگام درگيري با دارو دسته ي کلمبيايي ها، موجود مرموزي وارد صحنه مي شود و قاچاقچي ها را قتل عام مي کند. جاماييکايي ها با استفاده از اين فرصت، به رئيس قاچاقچي هاي کلمبيايي حمله مي کنند ولي آنان نيز به دست آن موجود نيمه نامرئي به قتل مي رسند...
دانشمندي به نام «پيتن و ستليک» (نيلسن) روي فرمول تهيه ي نوعي پوست مصنوعي کار مي کند. تبهکاران آزمايشگاه «پيتن» را منفجر مي کنند، اما او که به طور معجزه آسايي از مرگ نجات يافته و بر اثر سوختگي ناشي از انفجار سخت کريه المنظر شده، با تهيه ي نقاب هايي از پوست مصنوعي در پي گرفتن انتقامي سخت بر مي آيد.
با زیرنویس چسبیده
«نلسن رايت» (ساترلند)، دانشجوي پزشکي، براي تجربه ي دنياي پس از مرگ، فعاليت قلب خود را متوقف مي کند و دوستانش: «ريچل» (رابرتس)، «ديويد» (بيکن)، «جو» (بالدوين) و «رندي» (پلات) با کمک داروهاي خاصي، لحظاتي بعد او را به زندگي بر مي گردانند. پس از آزمايش، «نلسن» مي گويد که تصاوير غريب و هيجان انگيزي ديده است...
در آینده، یک جنگ هسته ای زمین را تبدیل به برهوتی می کند که مملو از مواد رادیو اکتیویی می باشد. آب دریاها از بین رفته و تبدیل به بیابان شده اند. یک لاشخور صحرایی به نام نوماد سر یک ربات را پیدا می کند و به شهر نیویورک می رود. در آنجا یک نفر سر ربات را از او میخرد تا به دوست دخترش هدیه دهد، اما...