یک دانشجو که بتازگی ترک تحصیل کرده است شغلی بعنوان یک دلال بدست میاورد و این شغل خیلی سریع او را در مسیر موفقیت قرار می دهد، اما کار او به اندازه ای که بنظر می رسد قانونی نیست...
دندان پزشکي امريکايي به نام «نيک» (پري) زندگي چندان روبه راهي با همسر فرانسوي - کانادايي خود، «سوفي» (آرکت) ندارد. تا اين که آدم کشي مافيايي به نام «جيمي» (ويليس) به همسايگي آنان نقل مکان مي کند...
داستان در مورد یک مامور مخفی سازمان مبارزه با مواد مخدر است که یک گروه مافیایی را از پا در می آورد و...
داستان واقعی “باربارا دالی” دختری زیبا که با مردی بالاتر از سطح خود به نام “بروکس بیکلند” ازدواج می کند. تنها فرزند آنها به چشم پدر خود یک انسان شکست خورده است. همانطور که او بزرگ می شود به مادر تنهای خود نزدیک تر می شود دانه های یک تراژدی کاشته می شود ...
«ران» (فورلانگ)، جوان بيست و يک ساله را به خاطر خرده فروشي مواد مخدر دستگير و به زندان محکوم مي کنند. «ران» سعي دارد در زندان انگشت نما نشود، ولي خيلي زود مورد توجه عده اي قلدر قرار مي گيرد. پس مي رود و از «ارل» (دافو) که زندان را ملک طلق خود مي داند، کمک مي خواهد. شرح فيلم: بوشمي، بازيگر محبوب برادران کوئن. در اين تجربه ي کارگرداني خود فيلم جمع و جور و قابل قبولي ارائه مي کند که مهم ترين امتياز آن بازي ها است. کارخانه ي حيوان سازي تمام عناصر آشناي ژانر فيلم هاي زندان را دارد.
«الکس کورویس» که اعدام شده است، به دنیا باز می گردد تا معمای قتل زنی که به آن متهم بوده را حل کند...
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
«پاتريک بيتمن» (بيل) جواني اهل نيويورک و معقول و خوش سر و لباس است. اما در پشت اين چهره ي او، يک هيولا نهفته است. «بيتمن» شب ها کار واقعي اش را شروع مي کند و به شکار و کشتن ولگردها و زنان خياباني مي پردازد...
"مایکل لینچ" بدنامترین تبهکار دوبلین است.سرقتهای بی پروای او برایش اسم و رسمی به وجود آورده است.او بیشتر به تصویری که از خود به جای می گذارد اهمیت می دهد تا دستاوردهایش...
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
«اجکوم» (هنکس) سر نگهبان بخش محکومان مرگ یک زندان ایالتی است. یکی از زندانیان، سیاه پوست تنومند و قوی هیکلی به نام «جان کافی» (دانکن) است که به اتهام قتل دو دختر بچه، به اعدام محکوم شده، در حالی که نیروی خارق العاده ی شفابخشی دارد.
یک نگهبان بازنشسته به نام «والت کونتس» (دنیرو) سکته می کند. پزشکان به او تجویز می کنند پس از خروج از بیمارستان به حرکات و تمرین های بدنی بپردازد و هم چنین برای بازیافتن قدرت تکلم، درس آواز بگیرد. از سر اتفاق یک معلم آواز در همسایگی اش زندگی می کند، اما او کشف می کند این معلم آواز، «راستی» (هافمن) یک مرد زن نماست...