با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
«خانم توييدي» يک مرغ داري را مي گرداند که اکثر ساکنانش به زندگي کوتاه و يک نواخت شان، يعني تخم گذاشتن و سرانجام به غذاي اصلي روز يکشنبه ي آدم ها تبديل شدن، تن داده اند. اما «جينجر» به دنبال زندگي بهتري است و مدت هاست به دنبال راهي براي فرار مي گردد...
هلینور سی ساله هنوز با مادر خود زندگی کرده و روزهایش را صرف خوشگذرانی می کند.دختری به او علاقه مند است اما او سعی می کند از تعهد دور باشد.لولا مربی موسیقی مادرش برای کریسمس به خانه آنها می آید.در شب سال نو او رازی را متوجه می شود و...
با زیرنویس چسبیده
یک مامور ویژه FBI ( مارتین لارنس ) خود را به جای پیرزنی چاق جا می زند تا بتواند بطور نا محسوس از یک شاهد و پسرش مواظبت کند...
"ری" تبهکاری خرده پا قصد دارد به همراه شرکای تبهکار خود یک پیتزافروشی افتتاح کرده و از طریق آن به بانک محل دستبرد بزنند.اما از آنجایی که همسر او پیتزا پز خوبی نبوده اما شیرینیهای عالی می پزد آنها اقدام بفروش آنها می کنند.اما وقتی آنها در حفر تونل به موفقیت دست پیدا نمی کنند،شغل شیرینی فروشی آنها پر درآمد می شود و...
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
«شاهزاده خانم پئي پئي» (ليو) از شهر ممنوع ربوده و به امريکا برده مي شود و «چون وانگ» (چان)، يکي از گاردهاي امپراتوري، براي پيدا کردن او وارد عمل مي شود. «وانگ» در ايالت نوادا با دزد خرده پايي به نام «روي اوبانن» (ويلسن) که جنون شهرت دارد، شروع به کار مي کند...
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
در دوران رکود اقتصادي، در مناطق جنوبي، سه زنداني از گروه زنداني هاي زنجيري ميسي سيپي به نام هاي «يوليسيز اورت مگيل»، «دلمار» ساده و دوست داشتني، و «پيت» هميشه عصباني، به هواي آزادي و بازگشت به خانه هاي شان، فرار مي کند...
یک راننده ماشین قراردادی، سگِ رئیس پولدارش را می دزد تا از وی باج بگیرد. اما اتفاق بدتری برای او رخ می دهد...
با زیرنویس چسبیده
داستان فیلم در مورد چهار جوان است که به دنبال پس گرفتن فیلم پ_ورنویی هستند که به اشتباه به یکی از دوست دخترهایشان پست کرده اند و ناچار به سفری ۱۸۰۰ مایلی می شوند...
«بتي سايزمور» (زلوگر) در رستوران کوچکي در يکي از شهرک هاي کانزاس پيشخدمت است. او براي فرار از زندگي پيش پاافتاده اش، هر روز به دنياي يک مجموعه ي آبکي تلويزيوني و قهرمان اصلي محبوبش، «دکتر ديويد راول» (کينير)، پناه مي برد. وقتي شوهرش در جريان يک معامله ي مواد مخدر به قتل مي رسد، «بتي» مي گريزد و به لس آنجلس مي رود. او که به خود قبولانده پرستار است، سرانجام در شهر فرشته ها (لس آنجلس) با دکتر رؤياهايش ملاقات مي کند.