عناوین کشور ایالات متحده

کسب و کار کشاورزی یک خانواده توسط یک بحران غیرمنتظره تهدید می شود . رابطه ی بین پدر و پسر سرکش او در حال تخریب است. در جهان رقابتی از کشاورزی مدرن، هنری ویپل با اهداف بلند پروازانه اش از پسرش میخواهد که در این رقابت جهانی به او کمک کند تا بتوانند در این میدان رقابتی بزرگ پیروز شوند...

هِنریک لوندکویست، دروازه‌بان نامدار رنجرز نیویورک، پس از پشت سر گذاشتن عمل جراحی قلب، مصمم به بازگشت به دنیای هاکی است. این فیلم، روایتی از تلاش‌ها و امیدهای او در این مسیر دشوار است.

آرتور دنت که در انگلستان زندگی می کند يکروز صبح که از خواب بيدار می شود با اتفاق عجيبی روبرو می شود : بولدوزرها تا چند دقيقه ديگر خانه او را با خاک يکسان خواهند کرد . او سپس متوجه می شود که دوست قديمی اش فورد ، يک موجود فضائی بيگانه است که برای تفريح به کره زمين آمده است و در ادامه نيز در می يابد که به زودی کره زمين بمنظور احداث يک بزرگراه بين کهکشانی توسط موجودات فضای بدذاتی به اسم ووگونها نابود خواهد شد . آتور تصميم می گيرد بهمراه فورد عازم يک سفر کهکشانی شود و در اين سفر رئيس جمهور کهکشان و تريليان که آخرين زن زمينی است و نيز يک آدم آهنی افسرده با آنها همراه می شوند و ...

داستان این فیلم درباره یک پلیس و یک کانگستر است که باهم تیمی را تشکیل می دهند تا یک قاتل سریالی را دستگیر کنند...

گروهی از جوانان بی خبر به داخل موزه وارد می شوند که به زودی باید برای زنده ماندن خود مبارزه کنند تا تبدیل به یکی از مجسمه های موزه نشوند…

بيماري مسري مرموزي دنيا را تهديد مي کند. روان پزشکي اهل واشينگتن به نام «کارول بنل» (کيدمن) ريشه ي اين بيماري را در موجودات فضايي کشف مي کند و در مي يابد که تنها راه نجات بشر از شر بيماري در وجود پسرش (باند) است. او به کمک همکارش «بن دريسکول» (کريگ)، بايد راهي براي درمان اين بيماري پيدا کند پيش از اين که همه ي دنيا نابود شود....

والتر نوجوانی ۱۴ ساله است که برای تعطیلات تابستانی نزد دو عموی عجیب و غریب و بداخلاق خود در تگزاس فرستاده می شود. عموهای والتر، گارت و هاب به شیوه خاص خود زندگی می کنند. در خانه آنها تلفن و تلویزیون وجود ندارد و سرگرمی هایشان کاملاً خاص خود آنهاست...

امریکا. در جریان انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۹۸۸، نوجوانی به نام «دانی دارکو» (جیک جیلنهال) یک شب توی خواب راه می افتد و از خانه خارج می شود و با خرگوش غول پیکر و زشت رویی به نام «فرانک» (دووال) ملاقات می کند که به او می گوید دنیا۲۸ روز و ۶ ساعت و ۴۲ دقیقه و ۱۲ ثانیه ی دیگر نابود خواهد شد …

داستان در مورد مرد متاهلی است که هر روز در زندگی اش به رابطه داشتن با زنان دیگر فکر می کند، تا اینکه معشوقه سابق دوستش وارد زندگی او می شود...

یک دختر جوان به طور تصادفی با فردی غریبه رابطه برقرار میکند که باعث می شود بیماری ای از این رابطه بگیرد. آنچه که خود او فکر میکند یک بیماری ساده است اما خبر ندارد که گرفتار بیماری بسیار وحشتناکی شده است...