« ماكس كيدى » ( ميچم )، بيمار روانى، پس از شش سال حبس به جرم هتك حرمت و ضرب و شتم، آزاد مىشود. او در فكر انتقام از « سام بودن » ( پك )، وكيل محترمى است كه در دادگاه عليه او شهادت داده بود...
چنس وین ( نیومن ) ژیگولویى است که به امید موفقیت در بازیگرى سینما، میخواهد به این عرصه راه یابد. او در فلوریدا با الکساندرا دل لاگو ( پیج ) آشنا میشود که یکى از ستارگان رو به افول هالیوود است. الکساندرا براى آن که چنس را در کنار خود نگه دارد، وعده میدهد او را به اشخاص صاحب نفوذ در هالیوود معرفى کند…
"باراباس" مجرمی است که "پونتیوس پیلیت" با تحریک مردم برای دادن رای آزادی او را آزاد کرد تا "مسیح"مصلوب شود تا آخر عمر خود به وسیله روح او تسخیر شد...
"جری وبستر" و "کارول تمپلتون" هر دو در حرفه تبلیغات اما برای آژانسهای متفاوت کار می کنند."کارول" که از استفاده الکل و زنان برای قرارداد بستن "جری" به ستوه آمده تلاش می کند او را از حرفه خود بیرون کند...
خلافكارى به نام » ديو كانوى « ( فورد ) هر روز يك سيب از » آنى « ( ديويس )، پيرزن فروشنده ى دورگرد و دائم الخمر مى خرد، چون تصور مى كند كه با اين كار خودش را از گزند مافيا در امان نگه مى دارد. تا اين كه دختر » آنى « ( آن مارگرت )، با اين تصور كه مادرش خانمى ثروتمند است، مى خواهد به ديدنش بيايد. حالا » ديو « و عده ى بسيارى دست به دست هم مى دهند تا از » آنى « يك » خانم « بسازند.
رئیس کمپانی کوکاکولای برلین باید برای جلوگیری از اخراج شدن،دختر رئیس آمریکایی اش را از ازدواج با یک کمونیست منصرف کند...
با زیرنویس چسبیده
سال ۱۹۴۸. «دان هيوود» ( تريسى ) قاضى آمريكايى به نورمبرگ آلمان مىرود تا تعدادى از جنايتكاران جنگى نازى را محاكمه كند. «تد لاوسن» ( ويدمارك )، سرهنگ ارتش، دادستان است و «هانس رولف» ( شل ) وظيفهى دفاع از متهمان را به عهده دارد...
یک کمپانی "مورتی" (جری لوئیس) را به عنوان جاسوس استخدام می کند تا بداند پولهایش صرف چه کارهایی می شود. او برای "آقای اسنیک" (هاوارد مک نیر) کار کرده و در قسمت پست مشغول به کار می شود تا به همه چیز دسترسی داشته باشد، اما همه چیزی که او پیدا می کند منجر به خرابی بسیار می شود...
"گوست" آهنگسازی است که ترجیح می دهد آهنگهایش را برای پرندگان پارک بنوازد تا اینکه با خود مصالحه کند. اما وقتی با "جس پولانسکی" خواننده ای زیبا آشنا شده و عاشق او می شود، "گوست" رویای خود مبنی بر رسیدن به شهرت را رها می کند و...
"جیک کاتر" پس از دستگیری قماربازی به نام "پائول رگارت"، در تلاش برای شکست دادن گروهی از تاجران اسلحه و دزدان خطرناک، با زندانی خود همکاری می کند و...