با زیرنویس چسبیده
سايگون، سال ۱۹۶۵. «ايدريان کرونوئر» (ويلياميز)، درجه دار نيروي هوايي، به عنوان مجري برنامه ي صبح در شبکه ي محلي راديويي نيروهاي مسلح، به ويتنام مي رود و خيلي زود (به جاي اطلاعيه هاي ارتش و موسيقي «مانتوواني») راک اندرول، طنزهاي قبيح و تقليد صداهاي مسخره اي را پخش مي کند...
در یک خانه تابستانی در ورمونت، هاوارد عاشق لین می شود که با پیتر رابطه دارد و او عاشق استفانی است که ازدواج کرده و بچه دارد...
"فرانسیس فالن" که دچار بیماری شیزوفرنی است پس از دهه ها برای جشن هالووین به شهر زادگاه خود بازمی گردد و...
گروهی از مستاجران یک آپارتمان برای تخریب آنجا مجبور به نقل مکان می شوند. ساکنان از ترک خانه امتناع می کنند به همین دلیل صاحبان آپارتمان گروهی را استخدام می کنند تا آنها را متقاعد به ترک کند. خوشبختانه موجودی مکانیکی و بیگانه به شهر می آید و...
با زیرنویس چسبیده
یک زن زیبا اما ظالم یک مرد نجار را سر کار می گذارد، اما همین مرد بعدا زمانی که زن دچار فراموشی شده، برای انتقام وانمود می کند که شوهر اوست...
«جين کريگ» (هانتر) و «آرون آلتمن» (بروکس) با هم در يک شبکه ي تلويزيوني در واشينگتن کار مي کنند، و «تام گرانيک» (هرت) نيز به عنوان مجري در همان شبکه استخدام مي شود. «جين» ميان اظهار علاقه و دل خوري نسبت به «تام» مردد است و سرانجام، خودش باعث آشنايي «تام» و گزارشگري به نام «جنيفر مک» (چايلز) مي شود. از طرف ديگر «آرون» که به «جين» علاقه مند است، موفقيتي در کار حرفه اي اش کسب نمي کند....
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
کارگزار جوان بورس، «باد فاکـس» (چارلی شین) باید میان معیارهای کار و زندگی پدرش و «قهرمان» وال استریت، «گوردون گکو» (داگلاس) یکی را انتخاب کند.
یه پسر ننه که مادرش با مردی محترم ازدواج کرده است می خواهد هم مادرش و شوهر او بمیرند ولی آیا او موفق می شود این کار را انجام دهد ؟
با دوبله فارسی
یک پسر بچه انگلیسی بنام «جیمز گراهام» (کریستین بیل) که در دوران جنگ جهانی دوم به همراه خانواده اش در شانگ های زندگی می کرده، توسط ژاپنی ها به اسارت گرفته شده است...
با زیرنویس چسبیده
«لورتا کاستوريني» (شر)، بيوه اي سي و هشت ساله است که با خانواده ي ايتاليايي- امريکايي خود در بروکلين زندگي مي کند. او با «جاني کامارري» (آيلو) نامزد کرده و در حين تدارک مقدمات ازدواج، خبر مي رسد که مادر «جاني» در سيسيل در بستر مرگ است و او به آن جا مي رود. «جاني» برادر کوچک تري به نام «راني» (کيج) دارد که از پنج سال پيش با او صحبت نکرده است و «لورتا» سعي مي کند آن دو را آشتي دهد...