با زیرنویس چسبیده
داستان فیلم در مورد یک کارخانه زیرزمینی تولید سلاح های جنگی در بلگراد، طی جنگ جهانی دوم است. بعد از پایان جنگ جهانی، فروشنده ای که در بازار سیاه سلاح ها را به پارتیزان ها می فروشد، خبر اتمام جنگ را به کارگران کارخانه نمی دهد، و آن ها به تولید ادامه می دهند. سال ها بعد، آن ها از پناهگاه زیرزمینی خود بیرون می آیند و ...
«تانک گرل» (لوری پتی) و دوستانش تنها مردم باقیمانده در زمین هستند که اکنون به یک بیابان تبدیل شده است، و تمام آب باقی مانده در زمین توسط شرکت «مگا» کنترل می شود. «تانک گرل» و «جت گرل» (نایومی واتس) به همراه عده ای دیگر جنگی را در مقابل «مگا» آغاز می کنند...
با زیرنویس چسبیده
مرد آبنباتی به نیو اورلئان رفته و توجه خود را معطوف زنی جوان که خانواده اش را سالها قبل در مواجه با قاتل ابدی از دست داده است...
کانر مک لئود که فریب خورده،هنگام برخورد با جادوگری نامیرا از زندگی آرام و خیالی خود بیدار می شود و...
"کارول وایت" به نظر می رسد همه چیز در زندگی اش دارد، همسری ثروتمند و یک خانه زیبا. تنها فقدان او نداشتن یک شخصیت قوی است. او به نظر می رسد در برخورد با دنیا اطرافش به پوچی رسیده است. او به همه چیز در دنیای امروز حساسیت نشان می دهد و...
در انگلیس اوایل دهه 30، "فلورا پست" بیست ساله که به تازگی پدر و مادر خود را از دست داده و تنها به همراه 100 پوند در سال برای زندگی نزد اقوام دور خود می رود.همه در آن مزرعه سردرگم هستند اما او تلاش می کند همه چیز را مرتب کند...
پس از جنگ جهانی دوم، یک دختر ساده و بی تکلف به یک گروه تئاتر در لیورپول ملحق می شود. در طول تولید یه نمایش پیتر پن، او به سمت تاریکی کشیده می شود و...
"پاولینا اسکوبر" همسر یکی از بزرگترین وکلای کشوری در آمریکای جنوبی است. روزی طوفان همسر او را مجبور می کند که همسایه شان را به خانه بیاورد. این اتفاق خاطراتی از کذشته را برای او زنده می کند و او متقاعد می شود که مهمان آنها جزئی از دولتی است که در گذشته او را شکنجه کرده و...
سال 1827. پس از دفن جسد «لودويگ و ان بتهوون» (اولد من)، «آنتون شيندلر» (کرابه)، دوست و ناشر آثارش نامه اي در کشوي ميز تحريرش پيدا مي کند که در آن، همه ي دارايي معنوي و آثارش را به زني مجهول که او را محبوبه ي ابدي اش خوانده، تقديم کرده است. «شيندلر»، تنها از سر کنجکاوي براي کشف اين تنها نکته ي مجهول زندگي «بتهوون»، جست و جوي خود را آغاز مي کند.
«ویکتور فرانکنستاین» (برانا) تحت تأثیر تجربه های استادش، «والد من» (کلیز)، دچار وسوسه ی چیرگی بر مرگ می شود. وقتی ولگردی (دنیرو) «والدمن» را می کشد و به دار آویخته می شود، «ویکتور» مغز «والدمن» را در سر جنایتکار قرار می دهد و موفق می شود او را به زندگی بازگرداند…