با زیرنویس چسبیده
"تارا" و "مایا" دو دوست جدانشدنی در هندوستان هستند.علاقه,عادتها و سرگرمیهای آنها مانند یکدیگر است.سالها بعد،آنها که تبدیل به انسانهای بالغی شده اند،دوستی خود را حفظ می کنند."تارا" با شاهزاده ای به نام "راج سینگ" ازدواج می کند.پس از ازدواج "راج" از او خسته شده و به دنبال زن دیگری می گردد و...
با زیرنویس چسبیده
«ايزابل آرچر»(کيدمن)، زن جوان امريکايي، پس از مرگ والدينش براي ملاقات با بستگان به انگلستان مي رود. پس از اين فاجعه او هيچ پولي در بساط ندارد اما ملاحتش مردان شايسته اي را به او جلب مي کند....
با زیرنویس چسبیده
«مارک رنتن» (گره گور)، جوان زبر و زرنگ و باهوش و با مزه گاه کاملا بي خيال، «قهرمان» زمانه ي ماست. ماجراهاي «مارک» و دوستانش، جماعتي با مزه، دروغ گو، رواني، دزد و معتاد که به گونه اي ناگزير، به سوي خود ويران گري پيش مي روند، نمايان گر از هم فروپاشي دوستي و رفاقت شان است.
"وکسمن" عضو سابق نیروهای ویژه است که به عنوان یک قاتل مسلح برای سازمان مخفی دولتی کار می کند. اما وقتی یکی از ماموریتهای مخفی او به درستی پیش نمی رود او و همکارش "کلگ" تبدیل به هدفهای شماره یک سازمان می شوند...
با زیرنویس چسبیده
«جودي فالي» ( اکلستن ) سنگ تراشي است که عاشق تحصيل و يادگرفتن است و به تشويق معلمش، «فيلوتسن» ( کانينگام ) آروزي رفتن به دانشگاه را دارد. او پس از زندگي زناشويي کوتاه و ناموفق با «آرابلا» ( گريفيتس )، به کريست مينستر نقل مکان مي کند تا به آدم هاي تحصيل کرده و اهل کتاب مورد علاقه اش نزديک تر باشد.
در انگلستان اوایل قرن ۱۹ که زندگی روستایی بر جامعه غالب است، یک دلال ازدواج پس از اینکه مردی را برای یک زن پیدا می کند دچار مشکلاتی می شود…
با زیرنویس چسبیده
آينده اي نزديک در کانادا. «جيمز بالارد» (اسپيدر)، مدير يک سازمان تبليغاتي و همسرش، «کاترين» (اونگر) - که فکر و ذکرش اتومبيل است - رابطه ي پيچيده و غير متعارفي دارند. «بالارد» پس از تصادف مرگباري با «دکتر هلن رمينگتن» (هانتر)، ذهنش مشغول کندوکاو در باب ارتباط ميان خطر، جنسيت و مرگ مي شود...
با دوبله فارسی
پراگ. «فرانتيشک لوگا» (از دنيک سوراک) که زماني ويولن سليست معروفي بوده و حالا کارش به نوازندگي در مراسم ترحيم و خاک سپاري ها کشيده شده، ناچار مي شود سرپرستي کودکي پنج ساله به نام «کوليا» (شاليمون) را به عهده بگيرد...
«بس» (واتسن) زن ساده اي است که با «يان» (اسکار سگارد)، کارگر خشن و در عين حال رقيق القلب و غم خوار يک سکوي نفت حفاري دريايي ازدواج مي کند. براي مدت کوتاهي اين زوج زندگي سر خوشانه و آرامي دارند اما خيلي زود حادثه اي غيرمترقبه «يان» را از گردن به پايين فلج مي کند. حالا «بس» به درگاه خداوند دعا مي کند تا سلامت شوهرش را بازگرداند و براي اين منظور حاضر است هر چه دارد فدا کند.
کيوتو، دهه ي 1970. خوش نويسي (اوگاتا) در سالگرد تولد دخترش «ناگيکو»، با ظرافت پيام تبريکي را روي چهره ي او مي نويسد. چند سال بعد، «ناگيکو» (وو) از اين مراسم با شور و اشتياقي فراوان ياد مي کند و دنبال مرد عاشق خوش نويسي مي گردد که از جسم او هم چون ورق کاغذي استفاده کند و با خطي خوش بر آن بنويسد...