«بس» (واتسن) زن ساده اي است که با «يان» (اسکار سگارد)، کارگر خشن و در عين حال رقيق القلب و غم خوار يک سکوي نفت حفاري دريايي ازدواج مي کند. براي مدت کوتاهي اين زوج زندگي سر خوشانه و آرامي دارند اما خيلي زود حادثه اي غيرمترقبه «يان» را از گردن به پايين فلج مي کند. حالا «بس» به درگاه خداوند دعا مي کند تا سلامت شوهرش را بازگرداند و براي اين منظور حاضر است هر چه دارد فدا کند.
داستان فیلم در مورد پلیسی است که به تازگی پدر و مادر خود را از دست داده است و از استکهلم به نورلندِ سوئد می آید تا به برادر خود بپیوندد. در همین حال بر روی یک پرونده کار می کند و طولی نمیکشد که متوجه می شود برادر خودش نیز درگیر این ماجراست...
از 40 کارگردان بین المللی درخواست می شود با استفاده از اولین دوربین فیلمبرداری که توسط "برادران لومیر" ساخته شده و تحت شرایطی شبیه به سال 1985 فیلمی کوتاه بسازند...
داستان فیلم در مورد پدر و مادر کارگردان مشهور سوئدی، اینگمار برگمان می باشد. در سال 1909، پدر او هنریک برگمان که مرد فقیری بود عاشق آنا، دختری از یک خانوادهی ثروتمند می شود. پس از ازدواجشان، هنریک بعنوان یک کشیش در شمال سوئد مشغول به کار می شود. اما پس از چند سال، آنا دیگر نمی تواند زندگی با مردم آنجا را تحمل کند...
آلمان، سال 1945، با پايان جنگ جهاني دوم، «لئوپولد کسلر» (بار)، جوان آلماني تبار، از امريکا به زادگاه اجدادي خود باز مي گردد. عموي «لئو» (ياگارت)، او را به عنوان مأمور قطار به کار مي گمارد و خيلي زود «لئو» با «کاتارينا» (سوکووا)، دختر رئيس راه آهن، آشنا مي شود و ازدواج مي کند. در حالي که پس از چندي نازي هاي متعصب، که کماکان به خرابکاري ادامه مي دهند، از «لئو» مي خواهند تا با جاسازي بمبي در قطار، آن را منفجر کند...
«هانري بولانژه» (لئو) پس از پانزده سال کار در يک شرکت، بي کار مي شود و تصميم مي گيرد خودکشي کند. او پس از بارها سعي و تلاش ناموفق، در نهايت در ازاي هزار پوند، قاتلي (کولي) را براي کشتن خود استخدام کند. در اين بين، با زن گل فروشي (کلارک) آشنا مي شود و فکر مي کند که زندگي اش تغيير کرده است. پس سعي مي کند قرارداد قتل را بر هم زند، ولي اين کوشش بي فايده است...
"آیریس" در یک کارخانه کار می کند و به همراه پدر و مادرش زندگی می کند. روابط اجتماعی او فاجعه بار است، اما وقتی پس از رابطه ای یک شبه با یک مرد باردار می شود تصمیم به انتقام می گیرد...
یک روزنامهنگار به شهر مشهد می رود تا در مورد مردی که رسانهها قاتل عنکبوتی را به آن لقب دادهاند، و کارگران جنسی را به قتل می رساند، تحقیق کند...