یک زن جوان بنام تارا مگوایر در سال 1950 و در روستایش بخاطر به دنیا آوردن بچه ای که معلوم نیست پدرش چه کسی است، رسوا می شود. او چهره معصوم و زیبایی دارد تا جایی تمام مردهای آنجا آرزو دارند با او باشند و...
فیلم مشقتهای "جیمی ربیت" برای تشکیل دادن سختکوش ترین گروه موسیقی دنیا و معرفی موسیقی خود به مردم ایرلند را به تصویر می کشد...
نيو اورليانز، سال 1939. «کارفيس»، صاحب کازينو و شريک تجاري سابق سگي به نام «چارلي»، به نوچه اش دستور کشتن «چارلي» را مي دهد. «چارلي»، به نوچه اش دستور کشتن «چارلي» را مي دهد. «چارلي» که در خليج غرق شده، پاي دروازه ي بهشت چشم باز مي کند. با اين همه، «چارلي» که تشنه ي انتقام از «کارفيس» است، ساعتي را که در بهشت به نام او است مي دزدد تا دوباره به زمين باز گردد.
با زیرنویس چسبیده
«کريستي براون» در دوران کودکي به دليل فلج مغزي به شدت عقب افتاده شده است اما در جواني «کريستي»نشان مي دهد که با وجود جسم عليلش، انساني خونگرم و شوخ طبع است، هوش فوق العاده اي هم دارد و مي تواند به کمک پاي چپش - تنها عضوي که در کنترلش است - آثار هنري قابل تحسين و اشعار و رمان هاي پر فروش خلق کند...
وقتی قلعه ایرلندی "پیتر پلانکت" که تبدیل به یک هتل شده در آستانه ورشکستگی قرار می گیرد،او تصمیم می گیرد با ادعای تسخیر شدن قلعه توجه مردم را جلب کند.اما با از راه رسیدن توریستی آمریکایی به همراه تعدادی روح واقعی دردسر آغاز می شود...
با تغيير آب و هواي دنيا، دايناسورهاي گياه خوار که با کمبود مواد غذايي روبه رو شده اند، به سوي «دره ي بزرگ»، قلمرويي افسانه اي که در آن گياهان فراواني يافت مي شود، به راه مي افتند...
"گبریل کونوری" و همسرش "گرتا" به مهمانی شام کریسمس در خانه عمه خود می روند، مهمانی ای که اتفاق عجیبی را برای آنها به همراه دارد...
در آیندهی دور که دنیا به دو قسمت تقسیم شده، یک شورشی که فقط برای کشتن آموزش دیده راهی برای وارد شدن به گروهی از انسانهای با قدرتهای عجیب پیدا می کند و...
پس از مرگ جان هالوران (پیتر رید) ، همسرش لوئیز (لوآنا اندرس) می ترسد که او از ارث او محروم شود. او با ساخت یک داستان در مورد سفر جان به ایالات متحده ، به بقیه خانواده هالوران در ملک ایرلندی خود ملحق می شود و آنها یادبودی برای خواهر جان ، که هشت سال پیش در دریاچه ای درگذشت برگزار می کنند...
« شان تورنتن » ( وين ) مشتزن امريكايى ايرلندى تبار به دهكده ى زادگاهش در ايرلند باز مى گردد تا گذشته اش را ( مرگ رقيبش بر اثر ضربات او ، در يك مسابقه ) فراموش كند . او خيلى زود با « مرى كيت » ( اوهارا ) ازدواج مى كند ، اما طبق سنت ، ازدواج اين دختر تا پيش از دريافت جهيزيه اش كه برادرش ( مك لاگلن ) از دادن آن امتناع مى كند رسميت نمى يابد ...