عناوین کشور چین

امپراتور چین اقتدار خود را از دست داده است وگروه های مختلف در چند منطقه برای کـسب قدرت، حکومتهای مستقلی اعلام کرده اند. امپراتور به همراه سپاه وفادار و دختر مبارزش عازم نبرد میشوند...

داستان درباره‌ یک جوان چینی کونگ فو کار است که به ورزش بسکتبال روی می آورد و حرکات خارق العاده ای را برای گل زدن خلق می‌کند...

یک پدر ساده که کارگری بیش نیست روزی یک بسته را پیدا می کند که داخلش اسباب بازی می باشد آن را برای پسر خود به عنوان هدیه می آورد اما این اسباب بازی یک اسباب بازی معمولی نیست...

داستان فیلم مربوط به یکی از افسانه های قدیمی چین است. افسانه ای که به روایت پیمان برادری بین سه دوست اشاره می کند که با کمک یک دیگر به مقام بالایی می رسند و کشور را از هجوم بیگانگان نجات می دهند. این افسانه موضوع بسیاری از فیلم ها بوده است و در ایران هم بیشتر با سری انیمیشن های افسانه ی سه برادر شناخته شده است.

 افغانستان پيش از اشغال توسط روس ها. دو پسربچه، «امير» و «حسن»، بدون توجه به اختلاف طبقاتي که دارند، دوستان صميمي هستند. در حالي که «بابا»، پدر امير از بابت اين رفاقت چندان رضايت ندارد. وقتي «حسن» مورد اذيت و آزار قلدرهاي محله قرار مي گيرد، «امير» هيچ کمکي به او نمي کند. اما بيست سال بعد که طالبان قدرت را به دست گرفته اند، «امير» براي اداي دينش به «حسن» به افغانستان باز مي گردد...

شانگهاي 1942، جنگ جهاني دوم. ژاپني ها شانگهاي را به تصرف خود درآورده اند. يک زن جوان (تانگ) که عضو نهضت مقاومت چين است، براي به قتل رساندن «آقاي يي» (لئونگ) جاسوس خطرناک ژاپني داوطلبانه محبوبه ي او مي شود...

داستان حول تلاش های یک مامور پلیس برای محکوم کردن سه برادر ویتنامی است که به کار قاچاق مشغول هستند. این مامور برای به دام انداختن این سه برادر از یک مامور مخفی استفاده میکند...

فیلم در سه بخش 30 دقیقه‌ای، داستان سه دوست را نقل میکند که به دنبال گنجینه‌ی دفن شده‌یِ یک غریبه‌ی مرموز می باشند...

یک بازیگر چینی-آمریکایی ناخواسته با دختری دبیرستانی آشنا می شود و متوجه می شود که دختر وارث خانه مادربزرگش در شانگهای است. او به چین سفر می کند تا با اجداد خود آشنا شود و...

خانواده ي سلطنتي چين دستخوش آشوب است. امپراتور (يون- فات) در حال مسموم کردن تدريجي همسرش (لي) با اضافه کردن زهر به داروي او است. ملکه با ناپسري اش، «شاهزاده وان» (يه) سر و سري دارد و او نيز به نوبه ي خود با «چان» (لي مان)، دختر پزشک قصر. «شاهزاده جاي» (جي چو) از نبردي طولاني با مغول ها بازگشته است و پسر کوچک تر، «شاهزاده يو» (جونجي) نيز از اين که همه ي توجه به برادرانش معطوف شده، در آتش حسادت مي سوزد...