Blue Angel Cafe 1989

در شهر کوچکی به نام "آمریتا"، "ریکی دی"، یک زن جوان و آرمان‌پرداز، برخوردی ناگهانی با "تریپ لوی"، یک نقاش شیطانی و اغواگر دارد. این دو عاشق یکدیگر می‌شوند، اما تریپ به عنوان یک نقاش مشهور و غمگین با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم می‌کند. روابط و احساسات پیچیده بین این دو شخصیت، با زمینه‌های هنری و عاطفی، این فیلم را به یک سفر درونی و پر از احساسات تبدیل می‌کند که با مشکلات و چالش‌های زندگی هنری و انسانی مواجه می‌شود.