Blazing Saddles 1974

سال ۱۸۷۴. «بارت» (ليتل)، کارگر سياه پوست راه آهن، به دليل حمله به يک سفيد پوست محکوم به اعدام مي شود. «هدلي لامار» (کورمن)، وکيل دعاوي که درمي يابد خط آهن بايد از وسط شهر «راک بريج» عبور کند، براي تخليه ي شهر و تصاحب زمين هاي آن با فرماندار (بروکس) تباني مي کند تا براي تضعيف روحيه ي مردم شهر، «بارت» را به عنوان کلانتر به آن جا بفرستد.