سریال از یک فرار شروع می شود فرد جوانی ریشهای خود را می تراشد و یونیفرم مامورین زندان را می پوشد و به راحتی از زندان فوق امنیتی فرار می کند. نام این” فرد نیل کفری” است.
در سال ۲۰۰۹ پس از ۴ سال تلاش بی وقفه ی مستند سازان BBC ، پرخرج ترین مجموعه مستند حیات وحش با بودجهای حدود ١٠ میلیون پوند با نام Life - حیات، تقدیم به طرفداران مجموعه های مستند شد و از شبکه های BBC:One و BBC:HD پخش گردید. این مجموعه با شکوه نگاهی کلی به استراتژیها و تلاشهای جانداران در تنازع برای بقا دارد. تلاش برای شکار کردن و شکار نشدن، تصاویری بسیار مهیج و زیبا از صحنه های شکار جانداران، جنگیدن برای زنده ماندن در شرایطی طاقت فرسا، تلاشی که چارلز داروین از آن به عنوان مبارزه برای وجود نام می برد. در این مجموعه نیز از تکنولوژی بسیار پیشرفته فیلمبرداری استفاده شده است که برای اولین بار در Planet Earth به کارگیری شده بود، علاوه بر این در این مجموعه از تکنیک های منحصر به فردی استفاده شد تا تصاویری متفاوت و بسیار واقعی را به مخاطب خود نشان دهند . تکنیک هایی مثل فیلمبرداری ثابت با هلیکوپتر، حس پرواز در کنار پروانه ها و کارهایی که اجازه می داد تا در کنار جانورانی از جمله گوزن شمالی به فیلمبرداری از آنها بپردازند و به نوعی جزئی از محیط جانوران شوند...
ته کیونگ بهمراه کانگ ان یو و شین یو گروهی معروف به نام ای ان جل هستند که طرفداران زیادی در کره دارند این گروه جدید قصد دارند به تازگی یک عضو جدید به گروه خودشان اضافه کنند . این عضو جدید گو می نام برادر گو می نیو دختر راهبه ای است که در کلیسایی مشغول آموزش برای راهبه شدن می باشد . گو می نام و گی می نیو دو قلو هستند و هر دو بسیار بهم شبیه هستند بدلیل مشکلی که برای گو می نام بوجود میاد گو می نیو خودشو جای یک پسر و جای برادرش جا میزنه تا زحمات برادرش هدر نره اون باید یک ماه نقش یک مرد رو بازی کنه حالا شما در نظر بگیرید یک راهبه که تا الان به چه شکل زندگی می کرده ناگهان تصمیم بگیره بجای برادرش در یک گروه پاپ کره ای در حالی که همه فکر میکنند اون یک مرده یک ماه دووم بیاره…
داستان در مورد دختری اشراف زاده به نام " اِما " می باشد که زندگی وی را به تصویر می کشد، چطور بزرگ می شود، دوست پیدا می کند و عاشق می شود. این سریال بر اساس رمان رمان نویس مشهور Jane Austen می باشد.
اینویاشا، کاگومی، میراکو، سانو، شیپو و دوست آنها کیرارا، به دنبال شیطان گریزان "ناراکو" که بعث همه ی بدی ها و هرج و مرج ها است که در نهایت جواهر چهار روح کارما را پس بگیرند. سفر آنها به این آسانی نیست و تا نتوانند دشمن خود را متوقف سازند، به هدفشان دست نخواهند یافت...
داستان از یک حفاری در مصر شروع می شود و یک شیء که قابلیت انتقال اجسام در فواصل دور در فضا را دارد کشف می شود و انسان ها شروع به فرستادن تیم های مختلف برای جمع آوری اطلاعات و تکنولوژی های جدید می کنند. در این بین دفعات زیادی زمین مورد حمله قرار می گیرد و هر دفعه به نوعی زمین سالم می ماند. پس از مدتها انسان ها توانستند راهی برای سفر به کهکشان های دیگر نیز پیدا کنند و در ادامه موفق می شوند که به یک سفینه که میلیون ها سال پیش ساخته و پرتاب شده وارد شوند. این مجموعه اتفاقاتی که در آن سفینه رخ میدهد را به تصویر می کشد...
عامر با دختری بنام آیسان دوست است. سردار، پدر آیسان به کمک دو دوست عامر به نامهای چنگیز و علی و به کمک خود آیسان، وی را طعمه یک دسیسه از پیش برنامه ریزی شده برای سرقت از یک قمارخانه قرار داده و او با خیانت دوستانش به عنوان گناهکار راهی زندان میشود. عامر طی یک حادثه آتش سوزی در زندان به شدت دچار سوختگی میشود، اما به کمک فردی بنام رامیز و طی یک جراحی پلاستیک، چهره اش تغییر میابد. دوستان عامر با فرض مرگ او در حادثه زندان او را به دست فراموشی میسپارند، غافل از اینکه عامر با چهره و نام جدید ایزل به قصد انتقام گیری دوباره وارد جمع دوستانه آنها شدهاست.
صبح ۲۹ امین روز از آپریل، هفت میلیارد سكنه زمین به شكلی غیرقابل باور به مدت دو دقیقه و هفده ثانیه، از هوش میروند و آنهایی كه جان سالم به در برده اند وقتی به هوش می آیند متوجه خاطراتی میشوند كه هیچوقت تجربه نكرده اند. كمی تحقیق، همه را متوجه این موضوع میكند كه آن خاطرات، در واقع مروری بر اتفاقاتی بوده كه نه در گذشته بلكه در زمانی به فاصله شش ماه از زمان حال اتفاق اقتاده است نگرانی همه از این است كه آیا قرار است آن چیزی را كه دیدند در واقعیت تجربه كنند یا انتخاب با خودشان است...
داستان این سریال از آنجایی آغاز می شود که خانمی که به تازگی از همسرش جدا شده است، سعی می کند تا هیجان بیشتری در روابطش ایجاد کند و روند زندگی خود را تغییر دهد ولی...
سریال به خانواده های «جی پریچت»، دخترش «کلر» و پسرش «مایکل» که همه در لس آنجلس زندگی می کنند می پردازد. «کلر» مادر خانه داری است که همسر «فیل دانفی» است و سه بچه دارد. جی با «گلوریا»، دختر جوان کلمبیایی ازدواج کرده است و به او کمک می کند تا پسر نونهالش را بزرگ کند. «مایکل» و پارتنرش «کامرون تاکر»، کودکی ویتنامی بنام «لیلی»، را به فرزند خواندگی گرفته اند.