»پري اسميت« (بليک) و »ديک هيکاک« (ويلسن)، دو يار هم بند در زندان ايالتي کانزاس، پس از آزادي به دنبال راهي براي کسب پولي هنگفت و بي دردسر هستند. آن دو براي سرقت اين پول راهي خانه ي »کلاترها« مي شوند. اما چون نتيجه اي نمي گيرند، همه شان را مي کشند.
نیكلاس مدینا مالك قصری قدیمیست كه پدرش (بیرحمترین شكنجهگر دادگاههای تفتیش اسپانیا) در سردابه قلعه شكنجهگاهی بزرگ بنا كرده است. او به علت مرگ ناگهانی همسر زیبا چهره و جوانش الیزابت سخت پریشانحال و غمگین میشود، اما نشانههایی او را به مرگ همسرش متوهم میكند و...
هری پالمر (کین) ، کارمند ساده اداره ضد جاسوسی ، به بخش تحقیقات نظامی ، به ریاست (سرهنگ راس) منتقل می شود. نخستین مأموریت او در این بخش، پیگیری پرونده ی (دکتر رادکلیف) دانشمند ربوده شده است که پرونده ی مهمی را در اختیار داشته...
انگلستان، قرن دوازدهم. «هنري دوم» (اوتول) دوستي نزديکي با مشاور ساکسوني خود، «توماس بکت» (برتن) دارد. پس از چندي «بکت» به مقام صدراعظمي مي رسد و به مقام اسقف کنتربري منصوب مي شود. اما آرام آرام اختلافات ميان دو دوست بالا مي گيرد و «هنري» دستور قتل «بکت» را صادر مي کند...
با زیرنویس چسبیده
گروهی متشکل از چند مرد حیوانات را در آفریقا به دام انداخته و به باغ وحشها می فروشند.اما آیا با پیدا شدن عکاسی زن آنها راه خود را تغییر خواهند داد؟
"آرتور همیلتون" بانکداری میانسال پس از تماس دوست قدیمی اش "چارلی" فرصت این را بدست می آورد که یک زندگی جدید را آغاز کند. تنها مشکل این است که "چارلی" باید مرده باشد. او در نهایت به شرکتی معرفی می شود که مرگ انسانها را جعل کرده و یک زندگی کاملا جدید برای آنها می سازد...
"پروفسور آبرونیسیوس" محقق سالخورده خفاشها به همراه دستیارش "آلفرد" به دهکده ای دورافتاده در ترانسیلوانیا می روند تا خوناشامها را پیدا کنند."الفرد" عاشق "سارا" دختر جوان صاحب مسافرخانه می شود. اما او مورد علاقه کنتی عجیب است که در قلعه ای تاریک خارج از دهکده زندگی می کند و...
یک بازیگر که به همراه همسر باردارش برای سپری کردن تعطیلات به جزیره ای دورافتاده در اسکاندیناوی رفته اند با خواسته های سرکوب شده خود مواجه می شود...
پس از انقلاب مکزيک در سال 1917. »گرانت« (بلامي)، مزرعه دار ميليونر امريکايي، چهار حرفه اي به نام هاي »فاردن« (ماروين)، »دالوورت« (لنکستر)، »ارنگارت« (رايان) و »جيک« (استرود) را اجير مي کند تا همسر مکزيکي اش، »ماريا« (کارديناله) را که »راسا« (پالانس)، سر دسته ي راهزنان او را ربوده، نجات دهند.