« فرانك چمبرز » ( گارفيلد ) ، غريبهى سرگردان ، در يك كافهى كنار جاده با صاحب آن « نيك اسميت » ( كلاوى ) و همسرش ، « كورا » ( ترنر ) آشنا مىشود ، آن جا به عنوان كارگر استخدام مىشود و پنهانى با « كورا » رابطه برقرار مىكند...
خانواده روستایی فریک با نارظایتی های دخترشان مارگی قصد دارند سری به در نمایشگاه ایالتی آیووا بزنند...
دو ملوان، یکی ساده دل و دیگری با تجربه در زندگی، مرخصی چهار روزه به مقصد هالیوود به دست می آورند و...
با دوبله فارسی
داستان فیلم درباره کارآگاه معروف شرلوک است که به بررسی یک سری مرگ در یک قلعه می پردازد که هر کدام از آنها با فرستادن دانه های پرتقال به قربانیان پیشگویی شده اند.
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
فرانسه ى اشغال شده ، جنگ جهانى دوم. « هرى مورگان » ( بوگارت ) كه در جزيرهى مارتينيك زندگى مى كند ، قايقى تفريحى دارد كه با آن ، مشترى هاى پولدار را براى ماهى گيرى مى برد. دستيار او ، « ادى » ( برنان ) الكلى نه چندان باهوشى است كه خوش قلب ىاش باعث شده همه دوستش داشته باشند. تا اين كه پيدا شدن سر و كله ى دخترى به نام « مرى براونينگ » ( باكال ) معناى جديدى به زندگى « هرى » مى بخشد...
با دوبله فارسی
هنگامیکه یک مروارید با ارزش و با شهرت شوم به سرقت رفته است، شرلوک هولمز باید ارتباط آن را با یک سری قتل های بیرحمانه بررسی کند.
"استفن نیل" پس از دو سال از آسایشگاه روانی آزاد شده و پا در انگلیس دوران جنگ جهانی دوم می شود.در راه بازگشت به لندن او وارد یک حلقه خطرناک جاسوسان آلمانی شده و تلاش می کند آنها را متوقف سازد...
با دوبله فارسی
خوانندهاى به نام « آليس » در خانهاش به قتل مىرسد ، اما قاتل او هرگز شناخته و دستگير نمىشود. « پولا » ( برگمن ) ، برادرزادهى مقتول ، كه اكنون وارث و ساكن خانهى او شده ، با غريبهاى « بوايه ) ازدواج مىكند كه علاقهاش بيشتر متوجه اتاقك زير شيروانى خانه است...
"چاک اومالی" پدری جوان پیش از پیوستن به روحانیون کاتولیک زندگی رنگارنگ از ورزش،موسیقی و روابط عاشقانه داشت. اما او مطمئن است که انتخاب درستی کرده است. پس از پیوستن به یک گروه محلی او با دانش خود به گروهی از کودکان کمک می کند راه زندگی خود را پیدا کنند...
با زیرنویس چسبیده
« والتر نف » ( مک موراى ) زخمى وارد دفتر کارش میشود و خطاب به دستگاه ضبط صدا ماجراى خود را تعریف میکند : این که چطور به عنوان مأمور بیمه به خانه ى آقاى « دیتریکس » رفت و به خانم خانه ، « فیلیس » ( استانویک ) دل باخت ، طورى که قبول کرد در نقشه ى قتل شوهر ثروتمندش و تصاحب حق بیمه با او همدستى کند...