دانشمندان ساکن در یک مرکز تحقیقاتی قطب شمال سفینه ای فضایی را که زیر یخها مدفون شده کشف می کنند. پس از بررسی سفینه آنها خلبان را در حالت منجمد پیدا می کنند. اما وقتی آنها خلبان را با خود به مرکز می برند همه چیز به طرز وحشتناکی به هم می ریزد و...
در آغاز فیلم گروهی از شکارچیان غیرقانونی حیوانات به گروهی از گوریل ها حمله می کنند. محافظین حیوانات نیز با شکارچیان درگیر می شوند و سرانجام یک گوریل و مادر یک دختر کوچک کشته می شوند. در این میان یک بچه گوریل به رهبر شکارچیان حمله کرده و انگشت شست و سبابه او را قطع می کند. چند سال می گذرد و دختر بچه بزرگ شده و بچه گوریل نیز تبدیل به یک گوریل بسیار عظیم الجثه شده است. این دو دوستان صمیمی هستند و دختر او را جویانگ صدا می زند. پس از مدتی دوباره سر وکله شکارچیان پیدا می شود بنابراین نماینده سازمان حمایت از حیوانات دختر را راضی می کند تا گوریل را به لس آنجلس منتقل کنند و...
دنیای "ویلبر گری" و "چیک یانگ" با رسیدن بقایای "هیولای فرانکشتاین" و "دراکولا" از اروپا به هم می ریزد. "دراکولا" بهوش آمده و به همراه هیولا که می خواهد مغز جدیدی برای خود بدست بیاورد پا به فرار می گذارد و...
کنت دراکولا و گرگینه از نفرین ابدی خود خسته شده و به دنبال علاج آن به دکتر فرانتس ادلمن روی میآورند، اما ادلمن در حین تلاش برای کمک به این موجودات، خود دچار تغییرشکل میشود...
لارنس تالبوت به یک گرگینه تبدیل میشود و برای رهایی از این نفرین، خود را به قلعهی دکتر فرانکشتاین میرساند. ولی در آنجا باید با هیولای فرانکشتاین مبارزه کند...
یکی از پسران فرانکنشتاین پدرش را در حالت کما پیدا میکند ، حال باید بفهمد چه کسی با اون این کار را کرده است و انتقام پدرش رو بگیرد
فیلم داستانی صد ساله را روایت می کند، جنگ جهانی دوم که به مدت یک دهه به طول انجامیده بی نظمی و ویرانی به جای گذاشته است. پس از مدتی دولتی منطقی تمدنی ایجاد کرده و تلاش برای مسافرت به فضا می کند...
شبى توفانى در ژنو ، « مرى شلى » ( لنچستر ) ادامهى داستان « فرانكنستاين » را براى « پرسى شلى » ( والتن ) و « لرد بايرون » ( گوردون ) ، تعريف مىكند : مخلوق ( كارلوف ) موفق به گريز از دست گروه تعقيب گنندگان خشمگين مىشود و پس از چندى دكتر « پرتوريوس » ( تسيگر ) ، دانشمند خبيث از ؛ « فرانكنستاين » مىخواهد كه با او براى خلق مخلوقى مؤنث همكارى كند و همدمى براى مخلوق قبلى بيافريند.
مردانی که غول میمونها کینگ کونگ را اسیر کرده اند، به جزیره اش باز می گردند و میمونی با همان عظمت اما خلق و خوی بهتر پیدا می کنند که در واقع پسر کینگ کونگ است...